مي دوني وقتي خدا داشت بدرقه ام مي كرد چي بهم گفت؟
جايي كه مي ري مردمي داره كه ميشكننت نكنه قصه بخوري من همه جا باهاتم ،
تو تنها نيستي ، تو كوله بارت عشق ميذارم كه بگذري ، قلب مي ذارم كه جابدي ،
اشك مي دم كه همكاريت كنه و مرگ كه بدوني باز برمي گردي پيش خودم.