هستي

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

مسافر

19 آذر 1391 توسط قاسمي

 

مي دوني وقتي خدا داشت بدرقه ام مي كرد چي بهم گفت؟

جايي كه مي ري مردمي داره كه ميشكننت نكنه قصه بخوري من همه جا باهاتم ،

تو تنها نيستي ، تو كوله بارت عشق ميذارم كه بگذري ، قلب مي ذارم كه جابدي ،

اشك مي دم كه همكاريت كنه و مرگ كه بدوني باز برمي گردي پيش خودم.


مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

هستي

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس